خانه تگ‌ها آرشیو پیوندها بیوگرافی


روانشناسی


چگونه فردی که دوستش داریم را فراموش کنیم؟

چگونه فردی که دوستش داریم را فراموش کنیم؟

راهکارهایی برای فراموش کردن شخص مورد علاقهقطع رابطه هرگز آسان نیست، به خصوص اگر هنوز او را دوست داشته باشید. با این حال، با گذشت زمان، صبر و چند استراتژی مقابله ای سا...

نظر ۰ بازدید ۵۰۸
چگونه با کودکان رفتار کنیم؟

چگونه با کودکان رفتار کنیم؟

نحوه رفتار صحیح با کودکانگاهی اوقات، صحبت کردن با بچه ها شبیه یادگیری یک زبان خارجی است. متأسفانه، هیچ کتاب عبارات یا برنامه ترجمه مفیدی وجود ندارد که بتواند شما را د...

نظر ۰ بازدید ۵۱۹
با این افراد ازدواج نکنید

با این افراد ازدواج نکنید

چه افرادی مناسب ازدواج نیستند؟بعضی از افراد، هر چقدر هم که به شما ابراز علاقه کنند و بخواهند بقیه زندگیشان را با شما بگذارنند، باز هم اخلاق های خاصی دارند که زندگی را...

نظر ۰ بازدید ۶۴۱
عقاب و مرغ

عقاب و مرغ

مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه یجوجه ها از تخم بیرون آمد و با آن ها بزرگ شد. در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کر...

نظر ۰ بازدید ۱۴۱
همسر وفادار

همسر وفادار

مردی تمام عمر خود رو صرف پول درآوردن و پس انداز کردن نموده و فقط مقداری بسیار اندکی از در آمدش را صرف معاش خود می کرد و در واقع همسر خود را نیز در این مکنت و بدبختی با خو...

نظر ۰ بازدید ۱۳۴
گوش سنگین

گوش سنگین

مردى متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوائيش کم شده است. به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولى نميدانست اين موضوع را چگونه با او در ميان بگذارد. بدين خاطر، نزد د...

نظر ۰ بازدید ۱۳۰
 پیله ی و پروانه

پیله ی و پروانه

شخصی تلاش پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا می کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص م...

نظر ۰ بازدید ۱۵۲
طمع

طمع

روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۱۰ دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میم...

نظر ۰ بازدید ۱۱۹
چهار داستان کوتاه و آموزنده

چهار داستان کوتاه و آموزنده

یک‌ :زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد از اولین روز سکونت در خانه ی جدید ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن لباس&

نظر ۰ بازدید ۱۲۷
داستان ساحل و صدف

داستان ساحل و صدف

مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم می زد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم می شود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت می کند. نزدیک تر می شود، می بیند...

نظر ۰ بازدید ۱۲۸
داستان روانشناسی بالا نرو، خطرناک است

داستان روانشناسی بالا نرو، خطرناک است

سم، کارمند عادی یک شرکت کوچک است. روزی او به خاطر کارهای اضافه بسیار دیر به ایستگاه اتوبوس رسید. او که بسیار خسته بود به خودش گفت: تا اتوبوس بیاید، کمی بخوابم. بیست دقی...

نظر ۰ بازدید ۱۱۸
داستان روانشناسی «تاجر و ماهی گیر»

داستان روانشناسی «تاجر و ماهی گیر»

یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیکی ایستاده بود. در همان موقع یک قایق کوچک ماهی گیری رد شد که داخلش چند تا ماهی بود. از ماهی گیر پرسید: چقدر طول کشید تا این چند تا م...

نظر ۰ بازدید ۱۲۳
داستان روانشناسی«اسکناس مچاله شده»

داستان روانشناسی«اسکناس مچاله شده»

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. س...

نظر ۰ بازدید ۱۲۷
داستان روانشناسی قضاوت عجولانه»

داستان روانشناسی قضاوت عجولانه»

خانم جواني در سالن انتظار فرودگاهي بزرگ منتظر اعلام براي سوار شدن به هواپيما بود. بايد ساعات زيادي رو براي سوار شدن به هواپيما سپري مي کرد و تا پرواز هواپيما مدت زياد...

نظر ۰ بازدید ۱۱۵
داستان روانشناسی «ملاقات با خدا»

داستان روانشناسی «ملاقات با خدا»

ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با ...

نظر ۰ بازدید ۱۱۸
داستان روانشناسی «جودو کار یک دست»

داستان روانشناسی «جودو کار یک دست»

پسر بچه نه ساله اي تصميم گرفت جودو ياد بگيرد. پسر دست چپش را در يک حادثه از دست داده بود ولي جودو را خيلي دوست داشت به همين دليل پدرش او را نزد استاد جودوي ژاپني معروفي ...

نظر ۰ بازدید ۱۳۱
داستان روانشناسی داستان «دو کوزه»

داستان روانشناسی داستان «دو کوزه»

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست، چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد. یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک ه...

نظر ۰ بازدید ۱۲۱
داستان روانشناسی دانشجوی نمونه

داستان روانشناسی دانشجوی نمونه

در اولين جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست كه كسی را بيابيم كه تا به حال با او آشنا نشده‌ايم، برای نگاه كردن به اطراف ايستادم، در آن هنگام دستی ب...

نظر ۰ بازدید ۱۱۹
داستان روانشناسی حضرت سلیمان و مورچه

داستان روانشناسی حضرت سلیمان و مورچه

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه ی گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک ...

نظر ۰ بازدید ۱۱۹
داستان کوتاه هدیه ارزشمند

داستان کوتاه هدیه ارزشمند

یک شب مردی مست به ایستگاه قطار می رود و از یکی از دوستانم می پرسد: «کجا می توانم برای دختر کوچکم یک هدیه بخرم؟ او یازده سالش است و من دلم می خواهد چیزی برایش بخرم»...

نظر ۰ بازدید ۱۴۹
داستان روانشناسی پسرک و ۱۰ دلار

داستان روانشناسی پسرک و ۱۰ دلار

مرد دیر وقت،خسته ازکار به خانه برگشت ، دم در پسر ۵ساله اش را دید که در انتظار او بود: -سلام بابا!یک سوال از شما بپرسم؟ -بله حتما چه سوالی؟ -بابا !شما برای هرساعت کارچقدر ...

نظر ۰ بازدید ۱۲۷
خوشبيني

خوشبيني

آنچه که منزلت و شان شما را تعیین می کند رفتار و نگرش است نه استعداد و قابلیتهای ذاتیتان." زیگ زاگار همه ما با مثل ها و حـکایـات زیـادی در مـورد خـوشبـیـنی بـرخـورد ک...

نظر ۰ بازدید ۱۱۷




۱۲۳



  روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ  


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده