خانه تگ‌ها آرشیو پیوندها بیوگرافی

داستان تکرار زمانه

داستان تکرار زمانه

مردی 80 ساله با پسر تحصیل کرده 45 ساله­ اش روی مبل خانه خود نشسته بودند. ناگهان کلاغی كنار پنجره‌شان نشست. پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ. پس از چند...

نظر ۰ بازدید ۱۴۶
داستان ساحل و صدف

داستان ساحل و صدف

مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم می زد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم می شود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت می کند. نزدیک تر می شود، می بیند...

نظر ۰ بازدید ۱۲۸
پیرمرد و سر و صدای کودکان

پیرمرد و سر و صدای کودکان

یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعط...

نظر ۰ بازدید ۱۱۹
داستان «روزی که امیرکبیر گریست»

داستان «روزی که امیرکبیر گریست»

در سال 1264 هجری قمری نخستین برنامه‌ی دولت ایران برای واكسیناسیون به فرمان امیركبیر آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجوانانی ایرانی را آبله‌كوبی می‌كردند. اما ...

نظر ۰ بازدید ۱۰۹
داستان روانشناسی بالا نرو، خطرناک است

داستان روانشناسی بالا نرو، خطرناک است

سم، کارمند عادی یک شرکت کوچک است. روزی او به خاطر کارهای اضافه بسیار دیر به ایستگاه اتوبوس رسید. او که بسیار خسته بود به خودش گفت: تا اتوبوس بیاید، کمی بخوابم. بیست دقی...

نظر ۰ بازدید ۱۱۸
داستان روانشناسی «تاجر و ماهی گیر»

داستان روانشناسی «تاجر و ماهی گیر»

یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیکی ایستاده بود. در همان موقع یک قایق کوچک ماهی گیری رد شد که داخلش چند تا ماهی بود. از ماهی گیر پرسید: چقدر طول کشید تا این چند تا م...

نظر ۰ بازدید ۱۲۳
داستان روانشناسی«اسکناس مچاله شده»

داستان روانشناسی«اسکناس مچاله شده»

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. س...

نظر ۰ بازدید ۱۲۶
داستان روانشناسی قضاوت عجولانه»

داستان روانشناسی قضاوت عجولانه»

خانم جواني در سالن انتظار فرودگاهي بزرگ منتظر اعلام براي سوار شدن به هواپيما بود. بايد ساعات زيادي رو براي سوار شدن به هواپيما سپري مي کرد و تا پرواز هواپيما مدت زياد...

نظر ۰ بازدید ۱۱۵
داستان روانشناسی «ملاقات با خدا»

داستان روانشناسی «ملاقات با خدا»

ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با ...

نظر ۰ بازدید ۱۱۷
داستان روانشناسی «جودو کار یک دست»

داستان روانشناسی «جودو کار یک دست»

پسر بچه نه ساله اي تصميم گرفت جودو ياد بگيرد. پسر دست چپش را در يک حادثه از دست داده بود ولي جودو را خيلي دوست داشت به همين دليل پدرش او را نزد استاد جودوي ژاپني معروفي ...

نظر ۰ بازدید ۱۳۱
داستان روانشناسی داستان «دو کوزه»

داستان روانشناسی داستان «دو کوزه»

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست، چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد. یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک ه...

نظر ۰ بازدید ۱۲۱




۱۲۳۴۵
 ... 
۳۲



  ساخت وبلاگ   |   روانشناس ایرانی در لندن  


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده