مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» سکته مغزی و پیشگیری از آن

سکته مغزی یک آسیب حاد مربوط به سیستم عصبی است  که در آن ، جریان  تامین کننده مواد مغذی و اکسیژن قسمتی از مغز قطع می شود.در نتیجه ، عملکرد عصبی ناحیه آسیب دیده مختل می شود.لازم به ذکر است قطع جریان خون معمولا در شریان ها اتفاق می افتد ، اما می تواند وریدها را نیز درگیر کند.سکته مغزی یک مساله اورژانسی پزشکی است که می تواند به آسیب موقتی عصبی و حتی  مرگ منجر شود ، در صورتی که سریع و به موقع تشخیص و درمان نشود.

سومین  علت مرگ و ناتوانی در ایلات متحده و کشورهای صنعتی اروپایی است .به طور متوسط هر 45 ثانیه  یک سکته مغزی اتفاق می افتد و هر سه دقیقه  یک نفر را می کشد. از هر پنج مرگ ناشی از سکته مغزی ، دو مورد در مردان و سه مورد در زنان اتفاق می افتد.عوامل خطراین بیماری شامل افزایش سن ،افزایش فشارخون ، دیابت ، کلسترول بالا و سیگار کشیدن است . علائم این بیماری عبارتند از کرختی  یا ضعف ناگهانی  خصوصا در یک طرف بدن ، تکلم مشکل یا صحبت کردن نامفهوم ، اشکال در دید در یک  یا هر دو چشم ، سرگیجه و فقدان تعادل ناگهانی ، کاهش  یا از دست دادن  هوشیاری ، درد قفسه سینه و تنفس  کوتاه که سه علامت آخر ، بیشتر در زنان دیده می شود.

مهم ترین  عامل خطر سکته مغزی چیست ؟

فشارخون بالا مهم ترین عامل خطر برای این بیماری است .البته این عامل قابل کنترل است و می توان آن را به  سطوح نرمال کاهش داد.سایر عوامل خطر که به طور برابر قابل کنترل هستنتد ، به ترتیب شامل بیماری قلبی عروقی  و کشیدن سیگار می باشد.خطر سکته مغزی با فشارخون مستقیما تغییر می کند، به این معنی  که هنگامی که فشارخون افزایش می یابد ، خطر سکته مغزی نیز افزایش  پیدا می کند . جنسیت تاثیری روی فشارخون ندارد و زنان  با فشارخون بالا همانند  مردان در معرض خطر سکته مغزی هستند.سن ، اثر فشارخون بالا را کمتر نمی کند.فشارخون بالا در سن 60 سالگی  به  اندازه همین مقدار در سن 40 سالگی  خطرآفرین است. کاهش فشارخون ، احتمال سکته  مغزی را به طور قابل ملاحظه ای کم می کند.فشارخون بالا از طرق زیر قابل کنترل است : پیروی از یک رژیم غذایی سالم ، ورزش کردن به طور صحیح و ثبات وزن .

چطور می توان از سکته مغزی جلوگیری کرد؟

شما می توانید خطر سکته مغزی را با اقدامات زیر کاهش دهید .

فشارخون تان را کنترل کنید : اگر اغلب اوقات فشارخون تان بالاست ، حتما به یک پزشک مراجعه کنید و از او درباره راه های کاهش آن سوال کنید. درمان فشارخون بالا، هم خطر سکته مغزی و هم خطر بیماری قلبی - عروقی را کاهش می دهد.

سیگار کشیدن را متوقف کنید:  سیگار با افزایش خطر حمله مغزی مرتبط است .تحقیقی نشان می دهد که خطر سکته مغزی برای افرادی که دو تا پنج سال سیگار کشیدن را ترک کرده اند ، کمتر از آنهایی است که سیگار می کشند.

بطور مرتب ورزش کنید:  محققان فکر می کنند که ورزش ممکن است قلب را قوی تر کند و گردش  خون را بهبود بخشد.ورزش  همچنین به کنترل وزن  کمک می کند. افزایش وزن ، احتمال فشارخون بالا ،سفتی  شریان ها(آرترواسکلروز) ،بیماری قلبی  و دیابت  نوع دوم  را افزایش  می دهد.فعالیت فیزیکی  مثل پیاده روی ، دوچرخه سواری ، شنا و گلکاری خطر سکته مغزی  و بیماری قلبی-عروقی را کاهش می دهد.البته قبل از شروع هرگونه فعالیت ورزشی حتما با پزشکتان مشورت کنید.

غذاهای  سالم  بخورید: مواد غذایی را انتخاب و تهیه کنید که چربی ، اسیدهای چرب اشباع و کلسترول کمی دارند.انواع مختلفی از میوه ها و سبزی ها را در زژیم غذایی روزانه تان قرار دهید.

-دیابت تان را کنترل کنید: اگر دیابت تحت درمان قرار نگیرد ، می تواند به رگ های  خونی  سراسر بدن آسیب وارد کند و به آرترواسکلروزیس منجر شود.

-سریع و به موقع علایم و نشانه های هشدار را به پزشک تان اطلاع دهید: نشانه های هشدار سکته مغزی شامل گزگز ناگهانی  و بی علت  و یا ضعف و کرختی یک طرف بدن ، سردرد شدید ناگهانی ، تاری دید ، اشکال در تکلم ،لغزش یا نداشتن  تعادل است.گاهی اوقات یک حمله خفیف که فقط چند دقیقه طول می کشد که حمله ایسکمیک  گذرا نامیده می شود، قبل از سکته مغزی  اتفاق می افتد

آيا مي دانستيد مغز شما به دو قسمت تقسيم شده است كه اين دو قسمت از هم جدا هستند. در دو هزار سال پيش بشر چيزي راجع به مغز نمي دانست . قبل از يونانيها فكر به بدن متصل نبود و بعنوان بخار يا گاز يا روح جدا از بدن تلقي مي شد. يونانيها بيش از این نمي دانستند و حتي ارسطو متفكر معروف  فلسفه و باني  علوم قديم چنين گفته است كه مركز احساسات و حافظه در قلب است. از زمان يونانيها تا رسانس هيچ پيشرفتي دراين عقيده بوجود نيامد.

 رنسانس چنين فهميدند كه مركز فكر و هوش در سر است. تا قرن  بيستم مغز به صورت يك راز باقي بود تا اينكه براي فهم دقيق مغز ما قدمهايي برداشته  شده و بيشتر مردم چنين فرض كردند  كه اين پيشرفتها در نيمه قرن بيستم انجام شده است.

 در طول سالهاي 1930 و 1940 ما هنوز فكر مي كرديم مغز يك ماشين است كه مانند يك كامپيوتر، سريع  عمل كرده  و پيغام او را دريافت مي دارد  و آنرا در  جعبه مناسب قرار ميدهد . همين و بس!اين تفكر در باره مغز، در كتابهاي سال اول تحليلي و روانشناسي  عموميت داشته و تا همين اواخر چنين بود، تا  اينكه پيشرفتهايي حاصل شد. اين پيشرفتها بقدري مهم بودند كه اساس تحصيل و روانشناسي را تغيير داد و بدين حقيقت كه مغز معمولي قوي تر ازآنست  كه تصور مي شود، تاكيد نمود.

 مغز چپ و راست شما

راي مدتي چنين معلوم شده بود كه مغز به دو قسمت چپ و راست تقسيم شده و همچنين اگر به سمت چپ مغز آسيبي وارد شود  طرف راست بدن فلج  مي شود و آسيب طرف راست  مغز قسمت چپ  بدن را فلج مي سازد. به گفته ديگر هر قسمت از مغز طرف مخالف را كنترل مي كند. با توجه به اين مسئله  كه دو نيمه مغز مشابه هستند تقسيم شده، پرفسور ارنستان تصميم به يافتن عمليات  مختلف شخص علاوه بر عمليات فيزيكي گرفت. با گذاشتن   كلاه هايي بر سر دانشجويان براي اندازه گيري امواج مغز از آنها خواست كه انواع كارهاي مغزي را انجام دهند. مانند جمع اعداد و نوشتن رسم و تركيب  مكعبهاي رنگي و تجزيه و تحليل منطقي  و افكار رويايي. در تمام مدتي كه اين اعمال انجام مي شد ارنستاين  امواج مغز حاصل از دو نيمه مغز هر شخص  را اندازه گرفت.يافته هاي او تعجب آور و مهم بود.

بطور كلي مغز چپ اعمال فكري زير را انجام مي دهد.

 1-رياضيات

 2- زبان

 3- منطق

 4-تجزيه و تحليل

  5-نوشتن

 6-فعاليتهاي مشابه

 و قسمت راست مغز اعمال زير را:

 1-تصورات

 2- رنگ

 3- موسيقي

 4- آهنگ

 5- رويا

 6- اعمال مشابه ديگر

 ارنستان همچنين دريافت كه كساني كه ازيك قسمت  مغز استفاده مي كنند قادر به استفاده  از قسمت ديگر مغز نيستند. ارنستاين چنين دريافت كه وقتي  قسمتي از مغز تحريك شود ويا قسمت قوي تر كار كند  نتيجه ازدياد در اثر و قدرت كلي است اين افزايش ها بيشتر از مقداري بودند كه ارنستان انتظار داشت. بوسيله كاركردن قسمت ضعيف تر ويا قسمت قوي تر افزايش طرف 1 بعلاوه طرف 2 عملكردي دو برابر را در اجرا مي دهد. نتيجه در اصل نشان داد كه مغز گاهي   با روش رياضيات استاندارد بطور مختلف عمل مي كند و وقتي يك قسمت به قسمت ديگر اضافه  مي شود  نتيجه 5تا10 بار مؤثر تر مي شود. يافته هاي  ارنستاين  براي كسانيكه در غرب تحصيل كرده اند  اهميت خاصي دارد. ما دانشجويي را كه از نظر هنر با استعداد است و کمی رویایی است احمق و کودن می دانیم  و این اشتباه است  و هر كسي با اين خواص به اندازه  دانشجوي  ديگر با هوش است.  

 هنر مند و دانشمند

 این کار بوسیله کسانی که هنر مند و دانشمند بزرگی می باشند حمایت می شود . برای مثال انیشتن دانشمند بزرگ زمان

 خویش بود نه یک ریاضیدان که سرش پر از فرمول باشد. تاریخ نشان می دهد که در ریاضیات مر دود شده و به خاطر رویایی    

 بودن ازمدرسه اخراج گردیده است. به عقیده انیشتن تئوری نسبیت جلو میز او نبود بلکه یک روز در تابستان روی تپه ای خفته بود همان طور که چشمانش نیمه   باز نگاه می کرد خورشید در میان مژدگان او علامت می داد  و به هزاران اشعه تقسیم می شد . انیشتن از اینکه می توان روی این اشعه نور سوار شده و در تصورات خویش سفری به دور دنیا کرد  تعجب می نمود . که تصوراتش او را به جایی برد که تمرینات  اولیه  فیزیکی به او می گفت که نباید برود. با وجود این او به طرف تخته سیاهش رفت و با استفاده از  ریاضیات برای توضیح چیزی که مغز به او گفته بود حساب کرد. با نگاه به عقب می توانیم ببینیم که او با هر دو قسمت مغزتا درجه ای استثنایی استفاده می کرد. از قسمت راست مغزش  سفر جالب و زیبای خیالی و از قسمت چپ مغزش فیزیک و ریاضی، برای ساختن چهارچوبی برای تصوراتش ، و ترکیب این دو  او  را با یکی از مهمترین تئوریهای زمان آشنا کرد. به همین صورت مطالعات بر روی هنرمندان  بزرگ اینطور نشان داده است که  آنها مانند رنگ روی لباس نبودند. بررسی کتابهای افرادی چون "کلی" "سزان" و "پیکاسو" نشان داده است که آنها  کاملا در بیان کاری که در حال انجام آن بودند ، به صورت فشرده جزئیات چیزی را که می کشیدند شکل وخط آن را می نوشتند.  همچنین بررسی ها نشان داده است که افکار بزرگ که اشتباها هنری یا علمی خوانده می شدند که در حقیقت آنها یکی  بودند. شاید بهترین مثال لئوناردو داوینچی است که یکی از بزرگترین مغزها در زمان خویش بود. شهرت لئوناردو به عنوان  بزرگترین مرد بر اساس این است که او همانطور که با استفاده از تصورات و رنگ و آهنگ و شکل عالی بود در ریاضیات ، زبان،  منطق و قوه تجزیه و تحلیل نیز چنین بود. نتیجه هوشمندانه تر از بررسی های ارنستاین اینست که هر یک از ما بطور   پتانسیلی هم هنر مندیم و هم دانشمندیم. اگر ما در حال حاضر یک کمی پریده هستیم این بخاطر آن نیست که بطور ارثی  قادر نیستیم بلکه یک طرف از مغز ما فرصت کافی برای تکامل مانند طرف دیگر نیافته است.

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده