بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آموزان

تعاريف پرخاشگري

روان شناساني که اعتقادات نظري متفاوتي دارند در مورد چگونگي تعريف پرخاشگري اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلي اين است که آيا بايد پرخاشگري را براساس پيامدهاي قابل ديدن آن تعريف کنيم يا براساس مقاصد شخصي که آن را نشان مي دهد.

گروهي پرخاشگري را رفتاري مي دانند که به ديگران آسيب مي رساند يا بالقوه مي تواند آسيب برساند. پرخاشگري ممکن است بدني باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) يا لفظي ( فرياد زدن، رنجاندن) يا به صورت تجاوز به حقوق ديگران ( چيزي را به زور گرفتن)، نقطه قوت اين تعريف عيني بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق مي شود. نقطه ضعف آن اين است که شامل بسياري از رفتارهايي است که ممکن است به طور معمول پرخاشگري تلقي نشود.

پرخاشگري وسيله اي رفتاري است در جهت رسيدن به هدفي؛ پرخاشگري خصمانه رفتاري است در جهت آسيب رساندن به ديگران ، بيشتر پرخاشگري هاي بين کودکان کوچک از نوع «وسيله اي» است.

اين نوع پرخاشگري به خاطر متعلقات است. کودکان از يکديگر اسباب بازي مي قاپند، يکديگر را هل مي دهند تا به اسباب بازي که مي خواهند بازي کنند دست يابند. به ندرت اتفاق مي افتد که کودکان بخواهند به کسي آسيب برسانند يا از روي عصبانيت دست به پرخاشگري بزنند.

پرخاشگري را بايد از جرئت ورزي متمايز دانست. جرئت ورزي، دفاع از حقوق يا متعلقات (مانند ممانعت کودک از اين که کسي به اسباب بازي اش دست بزند) يا بيان اميال و آرزوها را بر مي گيرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر مي دانند، در صورتي که کسي که از حق خود دفاع مي کند با جرئت است نه پرخاشگر.

تغييرات رشدي

کودکان در ۱۲ ماهگي وقتي با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسيله اي مي کنند يعني رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازي و متعلقات ديگر است و در ارتباط با همسالان ابراز مي شود. کودکان گاهي اوقات به والدين و کودکان بزرگتر حمله ور مي شوند، ولي اين گونه پرخاشگري در مقايسه با پرخاشگري با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال هاي پيش از مدرسه و مدرسه نزديک مي شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه مي زنند و در نوع پرخاشگري آنان هم تغييراتي ايجاد مي شود. يعني وقتي که پرخاشگري ابراز مي شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسيله اي» است. به اين معنا که کودکان براي به دست آوردن هدف هاي وسيله اي کمتر مستقيماً از حربه هاي جسماني استفاده مي کنند؛ ولي وقتي که به کسي حمله لفظي يا بدني مي کنند بيشتر امکان دارد که با قصدي خصمانه اين کار را کرده باشند.

پرخاشگري لفظي، دست کم در سال هاي قبل از مدرسه افزايش مي يابد.

ثبات پرخاشگري

هرچند که سطح پرخاشگري کودکان از موقعيتي به موقعيت ديگر فرق مي کند ولي کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکاني که در سال هاي اوليه به شدت پرخاشگرند به احتمال زياد در جواني و بزرگسالي هم پرخاشگر خواهند بود و کودکاني که پرخاشگر نيستند به احتمال زياد در بزرگسالي هم پرخاشگرنخواهند بود.

بعضي از مطالعات نشان مي دهد که ثبات پرخاشگري دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقيق ديگر نشان داده است که دخترها و پسرها از اين لحاظ تفاوتي ندارند. البته کودکان به هنگامي که با وقايع تنش زا مثل جدايي پدر و مادر يا به دنيا آمدن کودکي جديد رو به رو مي شوند بيشتر پرخاشگر مي شوند، ولي پرخاشگري شديد که بيش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکي از تداوم داشتن اين الگوي رفتار است. پرخاشگري در حد معمول کمتر جاي نگراني دارد. به خصوص در سال هاي پيش از مدرسه شايد اين اندازه پرخاشگري صرفاً نشان دهنده اين باشد که کودک مي خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعي را داشته باشد.

ادراک مقاصد ديگران و رفتار پرخاشگرانه

کودکان در مورد پرخاشگري ديگران برحسب اين که آن را عمدي يا تصادفي بدانند قضاوت هاي متفاوتي مي کنند. تحقيقي که پسرهاي بسيار پرخاشگر را با پسرهاي غير پرخاشگر مقايسه مي کند نشان مي دهد که پسرهاي پرخاشگر احتمالاً از مقاصد ديگران، درکي متفاوت از پسرهاي غير پرخاشگر دارند. براساس درجه بندي معلمان و همسالان تعدادي از پسرها در کلاس هاي دوم، چهارم، ششم به عنوان بسيار پرخاشگر يا غير پرخاشگر طبقه بندي شدند. سپس اين عده در موقعيتي آزمايشي مشاهده شدند که به آنان براي جور کردن قطعات پازل جايزه اي تعلق مي گرفت. قرار بر اين شد که وقتي که قسمتي از پازل کامل شد پسر بچه ديگري ( که همدست آزمايشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوري به هم زد که تصادفي جلوه کند و در حالت سوم انگيزه هاي پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمايش اين امکان را داشتند که با خراب کردن پازل اين کودک «تلافي» کنند. کودکان پرخاشگر و غير پرخاشگر وقتي که احساس کردند که اين کودک عمداً خرابکاري کرده تلافي کردند و وقتي که ديدند عملش غيرعمدي بوده تلافي نکردند، ولي واکنش آنان به انگيزه هاي مبهم اين کودک بدين ترتيب بود که پسر بچه هاي پرخاشگر تلافي کردند و طوري واکنش نشان دادند که گويي اين کودک عمداً اين کار را کرده است. کودکان غير پرخاشگر تلافي نکردند و طوري عمل کردند که گويي اعمال او غيرعمدي بوده است.

تفاوت هاي جنسيتي

پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. اين تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقريباً در همه سنين و نيز در غالب حيوانات ديده مي شود. پسرهابيش از دخترها پرخاشگري بدني و لفظي دارند. از سال دوم زندگي اين تفاوت ها آشکار مي شود. براساس مطالعات مشاهده اي در مورد کودکان نوپاي بين سنين ۱ تا ۲ سال تفاوت هاي جنسيتي از لحاظ تعداد پرخاشگري بعد از ۱۸ ماهگي ظاهر مي شود و قبل از آن اثري از آن نيست. پسرها به خصوص وقتي که به آنان حمله مي شود يا کسي مزاحم کارهايشان مي شود تلافي مي کنند. در يک مطالعه مشاهده اي در مورد کودکان پيش از مدرسه پسرها فقط اندکي بيش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولي دو برابر دخترها تلافي کردند. شايد اين که پسربچه بالقوه پرخاشگر است يا مي تواند آن را بياموزد علتي فيزيولوژيک داشته باشد. براي مثال پسران ۱ تا ۳ ساله در کلاس هاي پيش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بيش از دخترها به خاطر پرخاشگري مورد توجه قرار گرفتند. اين توجه گاهي مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازي کودکان) و گاهي تا حدودي منفي ( متوقف کردن کودک يا سر کودک را با چيزي گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوي که باشد، بيش از بي توجهي به آن باعث تشويق رفتار مي شود.

الگوي خانواده و پرخاشگري

والدين کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معيارها خشونت دارند و پرخاشگرند. يکي از پيچيده ترين و جامع ترين روش هايي که براي درک پرخاشگري در خانواده به کار رفته تحقيق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز يادگيري اجتماعي «شهر اورگون» بوده است. آنان براي مطالعه الگوهاي کنش متقابل خانوادگي در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاري کودکان مشاهدات مستقيمي انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هايي بودند که به دليل مشکلات رفتاري مثل پرخاشگري، دزدي و ساير رفتارهاي ضداجتماعي فرزند يا فرزندانشان به درمانگاه رجوع کرده بودند zibaweb.com

وقتي که واکنش خشونت آميزي بروز مي کند ساير اعضاي خانواده کاري مي کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه مي شوند. براي مثال، برادري بر سر خواهرش فرياد مي زند، خواهر بر سر او فرياد مي زند و ناسزايي به او مي گويد. در اين موقع برادرش او را کتک مي زند و اين ماجرا ادامه مي يابد. تمام اين ها نشان مي دهد که والدين مي توانند در پاداش دادن و تنبيه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتي داشته باشند و با استفاده از راه هاي مؤثر بدون اين که با تنبيه شديد همراه باشد پرخاشگري کودکان را کنترل کنند و بازآموزي کودکان در دوراني نسبتاً کوتاه ميسراست..

در آخر بايد گفت تلويزيون نيز منبع ديگري است که کودکان به خصوص پسرها از طريق آن رفتار پرخاشگرانه را مي آموزند.به طور مثال: خشونت از ارزش هاي آمريکايي تلقي مي شود، پرخاشگري به عنوان يکي از وسايل رسيدن به هدف تشويق مي شود. در برنامه هاي تلويزيوني که يکي از وسايل انتقال چنين ارزش هاي اجتماعي به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج يا شش بار خشونت بدني نمايش داده مي شود، رفتار پرخاشگرانه شخصيت هاي تلويزيوني غالباً تقويت مي شود: قهرمان اين برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه اي کودکان چهار ساله به هنگام بازي آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالاي متوسط و زير متوسط طبقه بندي شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هايي تقسيم شدند که در مهدکودک به مدت تقريباً نيم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» يا فيلم هاي معمولي و يا برنامه هاي جامعه پسند مي ديدند. کودکاني که از اول از لحاظ پرخاشگري در حد بالاي متوسط بودند در مدت بازي آزاد و بعد از ديدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگري بيشتري نشان دادند تا کودکان مشابهي که برنامه هاي معمولي را ديده بودند. دو گروه از کودکاني که از لحاظ پرخاشگري زير متوسط بودند و هر کدام يکي از اين برنامه ها را ديده بودند واکنششان با هم فرقي نداشت. اين الگوهاي رفتاري تا دو هفته بعد از پايان گرفتن تماشاي اين برنامه ها هم چنان ادامه داشت.

کودکاني که مستعد پرخاشگري هستند با ديدن خشونت از تلويزيون پرخاشگرتر مي شوند.

نحوه کنترل عصبانیت در کودکان

خواه چهار ساله يا چهل ساله ، همه ما بارها عصباني شده ايم. اما فردي كه در طول زندگي نياموزد چگونه بر خشم خود مسلط شود ، روابط را خدشه دار و دوستان و اطرافيان را آزرده خاطر مي سازد.

خصيصــــه هاي ذاتـــــــــي

مواقعي كه فرد عصباني مي شود، ميزان عصبانيت او را غالباً شخصيت او معين مي كند. حالات فوق العاده حساس ، سركش ، بي دقت، پرتحرك يا پرخاشگر بودن مي تواند بخش رشد يافته اي از يك شخصيت سالم و يا در نهايت يك مبارزه جو باشد. نكته مهم اين است كه با پي بردن به ضعف رفتاري فرزندتان مي توانيد پرخاشگري ها را به نقاط قوت تبديل كنيد. وقتي كه كودك عصبي در مورد چيزهايي عصباني مي شود كه دوست صبور او اصلاً به آن موارد توجهي ندارد ، در اين صورت شما نيازبه زمان بيشتري داريد تا جايگزين هايي را به جاي عصبانيت به او بياموزيد

مــــراحل رشـــد

زماني كه كودك در مرحله رشد فيزيكي يا اجتماعي قرار دارد زمينه بيشتري براي پرخاشگري و عصبانيت در او ايجاد مي شود. مراحل مختلف رشد ، عوامل خشم متفاوتي دارند. وقتي به كودك خود كه به كاسه توت فرنگي دست درازي كرده، مي گوييد:” الان اجازه خوردن آنها را نداري”، عصباني مي شود. ولي فرزند بزرگتر شما تحمل جواب مشابه را دارد به دليل اين كه او صبر و بردباري را در خود پرورانده است

جنسيــــت:

به طور كلي، پسرها خشم خود را راحت تر از دخترها ابراز مي كنند و شايد يك توجيه فرهنگي براي آن وجود داشته باشد. به احتمال زياد والدين و مربيان از پسرها فوران خشم را انتظار دارند و از آن چشم پوشي مي كنند در صورتي كه گريه رنجورانه يك دختر عصباني مورد قبول آنهاست. اما كودكان در هر دو جنس نياز به يادگيري كنترل خشم دارند

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده